سروشسروش، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 8 روز سن داره

بزرگ شدن پسرمان

احوالات دو سالگی

1393/7/26 15:06
236 بازدید
اشتراک گذاری

تند تند تابستان گذشت و تو وارد سومین پاییز زندگیت شدی تو این چند ماهی که تو وبلاگت نیومدم خدا رو شکر اتفاق خاصی نیوفتاد و توی تابستان فقط ماهی یکبار شمال بودیم و اصلا گذران زمان و نفهمیدم و یکهو دیدم که  2 سالت شده باورنکردنیه هنوز برام باورم نمیشه که 24 ماهه شدی خیلی زود گذشت امسال هم مثل سال قبل دو تا تولد داشتی که البته خانه پدربزرگهات بود چون خانه خودمانان خیلی به هم ریخته و درگیر اسباب کشی بودیم که البته هنوزم تا این تاریخ اسباب کشی نکردیم . ایشالا تولد سالهای بعدیت برات جبران کنم

توی ماه شهریور و مهر کارهای مهمی انجام دادیم که تحولات بزرگی برای هر دوتامون بود تاریخ 22 شهریور برای چکاپ پیش دکترت رفتیم که خدا رو شکر همه چی عالی بود و دکتر برات آزمایش خون کامل نوشت  و بهمون توصیه کرد برای این که راحت تر بتوانی شیر خوردن را ترک کنی باید اول جای خوابت عوض بشه و تنها توی اتاقت بخوابی و این کار رو از همون شب شروع کردیم و با کمال میل خودت استقبال کردی .

چند روز بعدش برای آزمایش خون به آزمایشگاه رفتیم و چون باید ناشتا میبودی آزمایش سختی بود چاره ای ای نبود باید انجام میشد ولی در کل سخت بود و اذیت شدی .

گذاشتم تولدت را که در تاریخ 4 مهر برگذار شد با خیال راحت سپری کنی و در تاریخ 5 مهر توجیه شدی که بزرگ شدی و نباید شیر بخوری که این مرحله را هم خوب پذیرفتی و من نگران خواب کردنت بودم که انگار همهجی خوب بود  و چند شب اول بابایی خیلی همکاری کرد و نصفه شبها اون تو را میخواباند

از اونجایی که دوست داشتم تو را در دو سالگی آتلیه ببرم و همکاری نکردی مجبور شدم عکسات رو خودم درست کنم

اینم گیفت تولدت بود

اینم عکس تولدات

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)