باز هم مریضی
پسری هر چی تو سال اول زندگیت مریض نشدی بعدش حسابی جبران کردی روز 92/07/24 که عید قربان بود رفته بودیم خانه مامانی و شب را آنجا بودیم و فرداش هم رفتیم دیدن یک نی نی تازه به دنیا اومده تو هم که همه تنظیمات خواب و غذات بهم خورده بود حسابی بد اخلاق شده بودی و جمعه آب ریزش بینیت با اسهال شروع شد کل تابستان نذاشتم اسهال بشی حالا اول سرما خیلی اذیت شدی من که مجبور بودم هر 5 دقیقه یکبار پوشکت را عوض کنم و به خاطر اینکه آب بدنت کم نشه مدام با هر ترفندی بهت آب و او ار اس دادم فقط یکبار یه نیم ساعتی ازت غافل شدیم و پوشکت موند اینقدر بد سوخته بودی که نگو آب که بهت خورد جیغ هایی کشیدی که نگو دلمون ریش شد به خدا تازه یه چند روزیه که بینیت باز باز شده و خلط هات از بین رفته امیدوارم دیگه هیچ وقت مریض نشی آخرشم نفهمیدیم علت اسهالت چی بود یا از دندونت بود یا ویروس بود اما شکل موزو سیب و کته شده بودی